بسمه تعالی
برنامه ریزی حرکتی
Praxia یا کنش سازی که در فارسی به آن برنامه ریزی حرکتی میگویند.در حقیقت توانایی برنامه ریزی ذهنی و حلاجی حرکتی یک یا چند مرحله ای است ،که فرد طی آن می بایست ابتدا برای انجام کاری بخصوص ، ایده ای در ذهن خود پرورانده باشد. سپس برای انجام تک تک مراحل آن ،برنامه ریزی حرکتی در ذهنش تدوین نموده، و نهایتا مجموعه اقدامات و حرکات هماهنگ را برای اجرای آن حرکت انجام دهد.چنانچه در برخی متون اشاره می شود ،کودکانی که از انواع اختلالات حسی رنج میبرند غالبا از مشکلات وسیعی در زمینه ی کنش سازی نیز در رنج هستند.ر
از طرف دیگر ما با اختلال دیگری مثل DCD یا اختلال در هماهنگی رشدی نیز مواجه هستیم ،که همپوشانی و شباهت های غیر قابل انکاری با اختلال در برنامه ریزی حرکتی دارد .
Dyspraxia
کودکانی که دچار انواع اختلالات رشدی نظیر تاخیر رشدی و یا اختلالات نافذ در رشد ( اوتیسم و آسپرگر و .. ) هستند ، علامتهای بارزی از Dyspraxia را نیز نشان می دهند. این مساله سبب می شود یادگیری شان دچار مشکل شود .
به تبع آن می بینیم کودکانی که دارای تشخیص اختلال یادگیری هستند نیز در زمینه ی کنش سازی بسیار ضعیف هستند که این مساله خود تائید کننده آنچه پیشتر اشاره شد است .
در مورد برخی مشکلات دیگر نظیر اختلال نقص توجه و بیش فعالی نیز می توانیم به این مساله اشاره کنیم .عمده ی کودکانی که از مشکلات تکانشگری رنج می برند و یا مبتلا به نقص توجه که با مسائل اختلال یکپارچگی حسی درگیر هستند نیز علامتهایی از اختلال در برنامه ریزی حرکتی را نشان می دهند .

از تبعات مشکلات در برنامه ریزی حرکتی یا Dyspraxia می توانیم به این موارد اشاره کنیم :
1) پایین بودن اعتماد به نفس و همچنین اعتماد به نفس آسیب پذیر.
این کودکان به تجربه دیده اند در مقایسه با همسالان خود ، مقداری کند هستند.به همین دلیل در تصمیم گیری ها مردد میباشند.معمولا نتیجه کارها و حرکاتشان در مقایسه با سایرین چندان چشمگیر و مطلوب نیست.
2) مشکل در مهارتهای ابراز وجود و بیان خود.
در نتیجه بروز برخی اختلالات رفتاری برونگرایانه ( نظیر پرخاشگری و … ) یا درونگرایانه ( اضطراب و ترس و افسردگی ) .از آنجا که هر کودک و هر انسانی ، نیازمند محبت است .بسیار بدیهی است که وقتی کودکی در مقایسه با همسالان خود، نتواند به واسطه ی کفایت عملکردی و مهارتهای عملی و یا کلامی اش توجه سایرین را به خود جلب کند ، تصمیم می گیرد این جلب توجه را از مسیرهای نامتعارف به دست آورد.مثل : پرخاشگری و خشونت ، باج دادن ، انزوا و لوس بازی و اظهار ترس و یا دردهای با منشا نا معلوم و …
3) وابستگی به والدین و مربی و یا سایر همسالان.
این کودکان برای انجام کارها معمولا ایده ای ندارند و مراحل را باید دانه به دانه برایشان توضیح داد تا بتوانند انجام دهند.مدام نیازمند فیدبک از طرف سایرین هستند . معمولا ترجیح می دهند پیرو باشند در نتیجه حتی در کلاس و محیط بازی با همسالان نیز ، اعتماد به نفس پیشرو بودن ندارند و به همسالان خود وابسته می شوند و ممکن است برای نگه داشتن ایشان در کنار خود ، به آنها باج بدهند و همین مساله می تواند زمینه ساز مورد آزار و abuse قرار گرفتن ایشان توسط بزرگسالان و یا مورد تمسخر و استهزاء قرار گرفته شدن توسط همسالان را در ایشان تسهیل کند .
4) بروز مشکل و وابستگی در تمامی حوزه های عملکرد.
هرفرد در فعالیت های روزمره زندگی،بازی، تحصیل و … نیاز به این دارد که به صورت خودکار ، بداند در هر شرایط باید چه تصمیمی بگیرد.
5) مشکلات عمده در ادغام اجتماعی.
Social participation – دفاع از حق خود ، جرات ورزی و …
مثالهایی برای دیس پراکسی در زندگی روزمره معمول کودکان:
معمولا شکایت خانواده های دارای این فرزندان ، به زبان خودمانی اینگونه است :
1) وقتی ازش یه کاری می خواهیم انجام بده یا توی جمع ازش کاری می خواهیم انگار خشکش می زنه.
2) یه رگه هایی از دست و پا چلفتی توش می بینم که منو خیلی نگران می کنه.
3) نمی تونه از حق خودش در برابر همسالاش دفاع کنه.
4) خیلی زیاد وقت تلف میکنه.همین جوری دور خودش میچرخه.
5) باید بالای سرش باشم تا بتونه تکلیفش رو بنویسه وگرنه نوشتن یه تکلیفش 4 برابر همسالانش طول می کشه.
6) بلد نیست چطوری بازی کنه. همین جوری بی هدف وسایلو از توی کمد می ریزه بیرون .
7) در خواندن و نوشتن خیلی کنده و جون آدمو بالا میاره تا بخواد 2 خط بنویسه.
تشخیص به موقع و اقدامات درمانی مناسب با سن و ضریب هوشی کودک در سلامت زندگی اجتماعی و آینده او تاثیر بسیار مهمی دارد.
نویسنده:سارا گلزاده کارشناس کاردرمانی
مرکزتوانبخشی تریتا شروع ایده های جدید